، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

رهام ، پسر دوست داشتنی من

روزهای رهام

1392/6/24 11:11
نویسنده : مامان
841 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل پسرخودم،بابت دیر به دیر پست گذاشتنم معذرت میخوام گلم،بخدا اصلا وقت نمیکنم.بخصوص به شروع مدرسه ها هم نزدیکیم ومنم این چند روزا وسایل آبجی راحیلو آماده میکردم!خدارو شکر دیگه تموم شدن فقط لباسش آماده نیسته که اونم پارچه گرفتم دادم به خیاط براش بدوزه،امیدوارم خوب دربیاد.چون اصلا لباسای آماده رو دوست ندارم.راحیل جونم امسال میره کلاس دوم واسه خودش خانمی شده عزیزم.نمیدونم از اول مهر که اون میره مدرسه باتو چکار کنم!آخه روزا همش باهمین،هر جااون بره تو هم دنبالش راه میفتی،طرفای صبح که نمیذارم از خونه بیرون برید!شماهم دوتایی میشینیدپای تلویزیون وبرنامه های کودکو تماشامیکنید،طرفای عصر همش میرین خونه عزیز(مامان خودم)که دیواربه دیوار خونه ی خودمونه!راحیل که بخاطر خاله حنانه که اونم امسال میره کلاس چهارم،همش میخواد بره خونه ی عزیز،خیلیی باهم جورن همش پیش همن.توهم هر جا راحیل بخواد بره دنبالش راه میفتی!واقعا خیلییی خدارو شکر میکنم که کنار عزیزجونیم خیلییی بهم کمک میکنه،بخصوص تو بچه داری،از زمانی که به دنیااومده بودی تاالان،چه موقع گریه کردنات،چه خوابیدنت چه مریض شدنت چه از شیرگرفتنت چه راه رفتنت چه از پوشک گرفتنت و خیلییییییی چیزای دیگه بهم کمک کرد!واقعا ازش ممنونم بااینکه خودش میگرن داره وهمش سردرده وفشارخونشم بالاست،خیلیی بهم کمک میکنه،همیشه خودشوفدای دیگرون میکنه برای خاله ها هم هیچوقت کم نمیذاره!یه زن به تمام معناست اینو من نمیگم همه میگن.مامان خیلیییی دوست داریم.....توهم خلیی به عزیز وابسته شدی،عزیز هروقت که میاد بهمون سرمیزنه توهم دنبالش راه میفتی میری خونشون.به عزیز بیشترازمن وابسته ای.چون خیلیی دوست داره وبهت محبت میکنه.ایشاا...همیشه سالم باشه سایه اش ١٠٠سال دیگه رو سرمون باشه!

راستی الانم قشنگ میتونی حرف بزنی وجمله میگی،هر چیو بگیم تو هم میتونی بگی.تشویقحالا تو پست بعدی اگه یادم بود کلمه ها و جمله هایی رو که الان بلدی ومیگی برات مینویسم.

صبحها که بخوام جلوتونو بگیرمو بیرون نریدمجبورم خوراکی یا چندجور میوه رو تزئیین کنمو براتون بذارم شماهم بشینید پای تلویزیون.آخه تزئیین کردنو خیلیی دوست داری قلبهمین که یه خوردنی یامیوه ای رو براتون تزئیین کنم همچین ذوق میکنی.راستی گوجه فرنگی خیلیی دوست داری خوشمزهمنم که تازه گوجه گرفته بودمو کوچیکو بزرگ داشتن اومدم اینجوری براتون تزئیین کردم.

رهام و راحیل در حال تماشاکردن تلویزیون

اینجا راحیل بیچاره اومد یه چیز برداره بخوره زدی زیر گریه که نخور اینا مال من هستن.گریهبس که شکمویی جیگر

اونم بیچاره بیخیال شدناراحت

 

جمعه ی هفته ی قبل با عزیز جون و خاله ی خودم و مامان بزرگ خودم رفتیم یکی از روستا ها واسه تفریح(سربنان)خیلییی خوش گذشت.

اینجا تو بغل آقا جونی

اینجاهم کفشای منو پوشیدیو داری دنبال راحیل که با خاله حنانه از دست تو فرار کردن،میگردی!

پیداشونم نمیکنی.

اینم عکسایی از آبجی راحیل که رفته بودیم خونه ی عمه زهرا ازش گرفتم.

راستی پنجشنبه ای هم چهلم آقا جون بود،واقعا چه زود گذشت.چهل روزه که آقاجونو از دست دادیم.از همین جا براشون طلب آمرزشو مغفرت میکنم.

پسندها (1)

نظرات (9)

آیسان مامان ماهان
24 شهریور 92 12:18
سلام عزیزم روزتون به خوشی و شادی،چهلمین روز درگذشت آقاجونو تسلیت میگم روحشون قرین شادی و مغفرت............


سلام مرسی از محبتتون.ممنون.
آیسان مامان ماهان
24 شهریور 92 12:21
خوش به حالتون مامان رهام جونی که خدا رو شکر مامانتون هستن و میتونین ازشون کمک بگیرین انشالله سالهای سال سایشون بالا سر شما و بچه هاتون باشه بخدا داشتن ادر بهترین نعمت خداست..قدرشو بدونین


آره واقعا خداروشکرمیکنم.مامانم یه فرشته است!ممنون از دعاتون!ایشاا...
آیسان مامان ماهان
24 شهریور 92 12:22
آفرین چه فکر بکری ، تزئینی میوه ها باعث میشه بچه ها از خوردن میوه لذت ببرن


ممنون.آره واقعا خیلیی تاثیر داره.
آیسان مامان ماهان
24 شهریور 92 12:26
ای رهام زورگوچه آبجی راحیلم ازش حساب میبرهآفرین به این آبجی مهربون که سر به سر داداش کوچولو نمیزاره


بس که رهام شکموئه و طمع داره!راحیلم خیلیی آرومه وسر به سر اون نمیذاره.
فرشته مامان نیایش
24 شهریور 92 17:53
سلام عزیزم. ایشالله که روح آقاجونتون شاد باشه. ولی ماشالله به شما مامانی با حوصله که با وجود دوتا بچه بازم وقت می کنید که وبلاگ گل پسرتون را هم بنویسید. خدا حفظشون کنه. دختر و پسر نازی دارید.


سلام.ممنون نظر لطفتونه آره واقعا سخته.چشاتون ناز میبینه!!
مامان کیاراد(خاله آرزو)
24 شهریور 92 18:16
الهی خاله قربون تو بره که اینقدشکمویی


خدانکنه خاله.فکر کنم کیارادم به من رفته شکمو شده!!!!
مامان حسام كوچولو
25 شهریور 92 0:46
اي جانم چه خنده هايي مي كنه.
خدا رحمتشون كنه مي فهمم چي مي كشيد


مرسی.ممنون آره خیلی سخته!
مامان پندار
27 شهریور 92 0:29
عزیزم ... ماشالله به فرشته های ناز و دوست داشتنی ات ...... پست قبلی هم خوندم تولدت هم مبارک مامان مهربون.......


ممنونم،نظرلطفتونه!
مامان شهراد
27 شهریور 92 14:32
واسه راحیل جون و رهام جون


مرسی عزیزم.