، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

رهام ، پسر دوست داشتنی من

وداع با آقاجون...

1392/5/27 23:13
نویسنده : مامان
248 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم.بالاخره بعد از چند هفته وقت کردم بیام برات بنویسم ولی این دفعه با ناراحتی!!خیلی ناراحت بودیم آخه 16روز پیش آقا جونو بعد از اون همه مریضی از دست دادیم.روزای سختی رو گذروندیم!خیلی زود بود بخواد تنهامون بذاره و واقعا حیف بود بخواد به این زودی بره!یه مرد به تمام معنا بود.واسه من عین بابای خودم بود،هیچوقت هیچ بدی ازش ندیدم و واقعا الان برام خیلی سخته ببینم دیگه نیست!!بابایی که خیلیییی ناراحته و همش میشینه فکر میکنه و غصه میخوره.اصلا نمیتونه تحمل کنه،آخه از اونجایی که بچه ی آخر خونواده بود،خیلییی به پدرو مادرش وابسته بود!4سال پیش هم که مامان بزرگو از دست دادیم خیلیی خودشو اذیت میکرد!واقعا براش ناراحتم.خدا بهش صبر بده.از دست دادن پدر و مادر سخت ترین مصیبت تو دنیاست.خدا برای هیشکی نیاره!تو مراسمات تشییع جنازه و پرسه و هفتم خدارو شکر اصلا اذیتم نکردی،شایدم میدونستی مامانی ناراحته...پسرم بدون آقاجون خیلی خیلی دوست داشت!!دقیقا 1سال و9 ماه و24روز داشتی که آقا جونو از دست دادی.

اینم یه عکس از آقاجون-بابایی-تو و حسنا دختر عمه ات

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

خاله آرزو(مامان کیاراد)
27 مرداد 92 23:30
خواهر عزیزم بهتون تسلیت میگم.مارو در غمتون شریک بدونید.......


ممنون خواهر عزیزم.
خاله آرزو(مامان کیاراد)
27 مرداد 92 23:31
از همین جا از خدا براشون طلب آمرزش و مغفرت میکنم.خدا صبرتون بده


مرسییی...
مامان آروین (مریم)
28 مرداد 92 11:46
سلام به رهام عزیز و مامان و بابای مهربونش . غم از دست دادن عزیزتون ما را هم اندوهگین ساخت . ایشالا روحش با صالحین محشور باشد . ما را در غم خود شریک بدانید .


سلام.انشاا...-ممنون از لطفتون!!
مامان پندار
29 مرداد 92 3:05
عزیزم صمیمانه تسلیت می گم .... امیدوارم خداوند سایه همسرت رو بالای سر شما و فرزندانت نگه داره


مرسی عزیزم.ممنون از دعای قشنگت!آمین...
مامان آروین
29 مرداد 92 4:53
عزیزم صمیمانه بهتون تسلیت می گم . ایشالله روحش شاد باشه . خیلی ناراحت شدم . خدا بهتون صبر بده . رهام جون خوشگل و ناو از طرفم ببوسید .گل]


مرسی.انشاا...-چشم حتما.ممنون از محبتتون
مامان آروین
29 مرداد 92 20:23
دوست عزیزم تسلیت میگم غم آخرتون باشه
ایشالا سایه شما و همسر محترمتون همیشه بالا سر رهام جون مستدام باشه


مرسیی عزیزم.ایشاا...-ممنون از دعای قشنگتون.
مامان مبينا
30 مرداد 92 11:20
عزيزم....ايشالا خدا رحمتش كنه . به شما هم صبر بده


ممنون.لطف دارین
مامان مبينا
30 مرداد 92 11:22
شرمنده من اينترنتم سرعتش پايينه دير به دير سر ميزنم.


خواهش میکنم.طوری نمیشه
مامان مبينا
30 مرداد 92 11:22
راستي لينكتون كردم


ممنون.منم لینکتون میکنم.
مامان طاها
30 مرداد 92 14:41
تسلیت میگم عزیزم. ایشالله غم آخرتون باشه.
ماشالله چه گل پسری دارین. خدا حفظش کنه. لینکتون میکنیم با اجازه


مرسی عزیزم.ممنون.منم لینک میکنم.
آزاده
5 شهریور 92 9:55
تسلیت می گم.امیدوارم که غم اخرتون باشه.


مرسی لطف کردین.
آیسان مامان ماهان
6 شهریور 92 13:05
نوشتیم و خوندیم و یاد گرفتیم و وظیفه دونستیم که:
بابا آب داد..
بابا نان داد..
اما هرگز نفهمیدیم و ندیدیم ،،
.......................دستان پدر برای آوردن آن نان و آن آب چقد تا تاول زد..............

خدا آقاجونو بیامرزه..تسلیت


ممنون از متن قشنگت عزیزم،لطف کردین.خدااموات شمارو هم آمرزش کنه.